تابوت سکینه


 آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری

قسمت چهارم

ذخایر مهدی (ع)

3- تابوت سکینه:

این تابوت از زمان حضرت موسی(علی نبینا و علیه السلام) نزد پیامبران بنی اسرائیل بود.

امام صادق(ع) درباره آن می فرمایند:
 "این همان صندوقی است که خداوند برای مادر موسی فرستاد تا نوزادش را در آن قرار دهد و در دریارها کند... .
حضرت موسی در پایان عمر، الواح و زره و همه آثارنبوتش را در آن قرار داد. "(10)

 به گفته برخی از محققان، تمثالهای پیامبران خدا در این تابوت جای داشت.

 بنی اسرائیل این تابوت را در جنگها با خود حمل می کردند و در پرتو آن پیروزی به دست می آوردند. (11)

 قائم آل محمد(ص) هنگام ظهور و رفتن به سوی بیت المقدس، آن تابوت را همراه خاتم سلیمان و الواح موسی(ع) بیرون می آورند. (12)


4-
مجموعه ای دیگر از آثار انبیا:

امام صادق(ع) می فرمایند:
 "الواح و عصای موسی و خاتم سلیمان نزد من است.
 ظرفی که حضرت موسی در آن برای خدا قربانی می کرد، تابوتی که فرشتگان آن را حمل کرده، آوردند و نیز نامی که پیامبر خدا برای حفظ مسلمانان از تیرهای مشرکان، آن را میان صفوف قرار می داد، پیش من است. (13)

آری، پیراهن حضرت آدم(ع)(14)
حضرت یوسف، ابراهیم و نیز حله اسماعیل نزد قائم آل محمد(ص) است."(15)
پی نوشت:
10- همان، ص 188.
11- و 13 الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 164.
12- همان، ج 1، ص 163.
13- معجم احادیث الامام المهدی،ج 3،ص 292.
14- همان، ص 188.
15- معجم احادیث الامام المهدی،ج 3،ص 120.

[ 21 / 10 / 1393 ] [ 15 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1353 ] [ نظرات () ]
ذخایر مهدی(ع)



 آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری

قسمت سوم

 ذخایر مهدی(ع) :

تمام آثار پیامبران و سفرای الهی از آدم تا خاتم نزد مهدی موعود(ع) است که در موقع ظهور هم با خود می آورد.

 مهمترین این آثارعبارت است از:


1- عصای موسی(علی نبینا و علیه السلام)

امام محمد باقر(علیه السلام) می فرمایند:
"عصای موسی، پیش از آنکه در دست موسی باشد، عصای آدم بود.
 سپس به شعیب و بعد به موسی بن عمران رسید و اکنون این عصا نزد ماست.
رنگ این عصا همچنان سبز است و به همان شکل اول خود باقی است.
 اگر از آن بپرسی، پاسخ می دهد.

 این عصا برای قائم ما ذخیره گردیده است.
 او با عصا همان کاری می کند که موسی انجام داد..."(8)
 


2-
حجر موسی(ع)

سنگی که حضرت موسی برآن زد و چشمه های آب از آن روان شد، نزد امام غائبمان(ع) است.

 وقتی حضرت اراده کوفه می کنند، یکی از یاورانش فریاد می زند:
 هیچ کس آب و غذا برندارد.
آنگاه حجر موسی بن عمران را بر شتر می نهند و همراه خود می برند.
در هیچ منزلی فرود نمی آیند، مگر آنکه چشمه ای از آن سنگ روان می شود.

 گرسنگان، بی نیاز و تشنگان، سیراب می شوند...
(9)


8-همان، ص 387
9- بصائرالدرجات، ص 183.

[ 21 / 10 / 1393 ] [ 15 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1355 ] [ نظرات () ]
دجال کیست؟ قسمت چهارم


دجال کیست؟ قسمت چهارم

مرگ او :

 رسول خدا (ص) مي فرمايند:«دجال در امت من بيرون مي شود در چهل روز ، پس خداوند عيسي بن مريم را مأمور مي کند، او را طلب مي کند و از بين مي برد. و حضرت علي (عليه السلام) ضمن يک خطبه طولاني فرمود:«مهدي (عليه السلام) با يارانش از مکه به بيت المقدس مي آيند، و در آن مکان بين آن حضرت با دجال و ارتش او، جنگ واقع مي شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست مي خورند ، به طوري که از اول تا آخر آنها به هلاکت مي رسند و دنيا آباد مي شود و حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عدالت و قسط را در جهان به پا مي دارد، و طبق روايتي آن حضرت، دجال را در کناسه کوفه به دار مي زند.و بر روايتي ديگر در فلسطين در کنار دروازه ي «لد» نزديک بيت المقدّس کشته مي شود. («خورشيد مغرب»، ص 74)
و در جاي ديگر ذکر کرده اند که در عقبه ي افيق شام به درک واصل خواهد شد. («نجم الثّاقب»، ص 189)

هر مؤمني که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روي او بيندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد

 بعضي از علما چون شيخ صدوق(ره) با استناد به پاره اي از روايات از جمله روايت اميرالمومنين معتقدند که غرض و هدف الهي ، بر اين تعلق گرفته است که دجال زنده باشد و کسي نتواند او را بکشد. 

خروج دجال در روايات اهل تسنّن و در تورات و انجيل نيز آمده است. برخي از نويسندگان اسلامي با توجّه به ريشه ي لغت «دجّال» آن را منحصر به يک فرد مخصوص نمي دانند بلکه آن را عنواني کلّي براي افراد پرتزوير و حيله گر که براي فريب مردم از هر وسيله اي استفاده مي کنند، مي دانند. («آخرين اميد»، ص 324)

 مرحوم محدث قمي (رحمه الله) مي  گويد: در روايت ابو امامه است که رسول خدا (ص) فرمودند: «هر مؤمني که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روي او بيندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد، و ميان او و لشکر قائم (عليه السلام) جنگ واقع شود و بالاخره آن ملعون به دست مبارک حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) يا به دست عيسي بن مريم (عليه السلام) کشته شود.

البته عقيده شيعه بر اين است که امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است که دجال را مي کشد نه حضرت عيسي(عليه السلام)

 

اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم

 

[ 20 / 10 / 1393 ] [ 15 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1383 ] [ نظرات () ]
دجال کیست؟ قسمت سوم


دجال کیست؟ قسمت سوم

 

عقيده او :

 اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي فرمايد:«او با صداي بلندي فرياد مي زند که بين مشرق و مغرب ، صدايش را جن و انس و شيطان مي شنوند (ممکن است اين عمل به وسيله رسانه هاي موجود از قبيل ماهواره ، اينترنت و شبکه هاي راديويي صورت بگيرد) و مي گويد: اي دوستان من! به سوي من آييد. من هستم کسي که آفريده است؟ پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدايت نموده است. (و مردم را به شرک فرا مي خواند) و  مي گويد (انا ربکم الاعلي يعني: من پروردگار برتر شما هستم).

او مردي چاق، سرخ روي ، با موي سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوري است که بر روي آب قرار گرفته باشد

 

 مکان خروج :

 اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايند:«او از شهري(در آن سوي ماوراء النهرين) و قريه اي که معروف به «يهوديه» است بيرون مي آيد» و در روايات ديگر اصل دجّال را از اصفهان («بحار الانوار»، ج 52، ص 194) يا بجستان («منتخب الاثر»، ص 425) و يا خراسان («الملاحم و الفتن»، ص 126) نشان داده اند. او يک طاغوت حيله گر مانند سفياني است.براي دجّال خري قرمز رنگ است که طول آن 60 قدم و به اندازه ي ديد چشم است و چشم راستش کور است («عقد الدّرر»، ص 274). از هر موي خر دجّال، نغمه اي به گوش مي رسد و آن نغمات باعث جذب شدن مردم سست و ناپرهيزکار به اوست. («آخرين اميد»، ص 323)

 

 

[ 20 / 10 / 1393 ] [ 14 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1479 ] [ نظرات () ]
دجال کیست؟ قسمت دوم

دجال کیست؟ قسمت دوم

 حتمي بودن خروج او :

 حضرت علي (عليه السلام) از پيامبر اکرم (ص) نقل مي کند که فرمود:«پيش از قيامت ده امر حتمي واقع مي شود ، که خروج سفياني و دجال از امور حتميه اي است که اتفاق مي افتد.

روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود مي‌باشد و اكثر روايات شيعه نيز در اين موضوع برگرفته شده از منابع حديثي اهل سنت مي‌باشد

   نام و نسب او :

 عده اي گويند که نام دجال؛ صائد بن صيد يا ابن صياد است ،و برخي مخالف اين امر هستند در لغت دجال به معني کذاب (بسيار دروغ گو) است، و فعل آن را به معني «آب طلا و آب نقره دادن» دانسته اند. دجال را در زبان هاي انگليسي و فرانسه،«آنتي کريست» ناميده اند که به معني دشمن و ضد مسيح است.

  خصوصيات فردي او :

 

 حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: «او چشم راست ندارد ، و چشم ديگرش در پيشاني اوست ، و مانند ستاره صبح مي درخشد، چيزي در چشم اوست که گويي آميخته به خون است. وي در يک قحطي سختي مي آيد ، و بر الاغ سفيدي سوار است»

 

در صحيح مسلم در کلام رسول خدا (ص) دجال چنين توصيف شده است:«او مردي چاق، سرخ روي ، با موي سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوري است که بر روي آب قرار گرفته باش

 

 

 

[ 19 / 10 / 1393 ] [ 19 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1286 ] [ نظرات () ]
دجال کیست؟ قسمت اول

دجال کیست؟ قسمت اول

يکي از علائم ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) که در برخي روايات از علائم حتمي شمرده شده ، خروج شخصي به نام «دجال» است . او يک طاغوت بسيار حيله گر است و عده بسياري را با خود همراه مي کند. از انجا که بحث و موضوع دجال بسیار مهم و پر محتوا هست به یک پست بسنده نمی کنیم و در طی چندین پست به این مبحث می پردازیم.

 

 دجال در لغت:

 دَجَل به معناي روكش نمودن يك شئ است كه باطن آن كم‌ارزش باشد ولي روي‌ آن را  زرق و برق داده يا طلاكاري كنند بنابراين وقتي دجال را براي كسي بكار مي‌برند يعني‌ آن شخص منافق، دروغگو و فريبنده است. البته معاني متعددي كه گاه به ده معنا مي‌رسد براي اين واژه ذكر شده است، كه به عنوان نمونه به يكي از آنها اشاره شد.

او چشم راست ندارد ، و چشم ديگرش در پيشاني اوست ، و مانند ستاره صبح مي درخشد، چيزي در چشم اوست که گويي آميخته به خون است. وي در يک قحطي سختي مي آيد .

  پيشينه دجال:

 تاريخچه دجال به قبل از اسلام برمي‌گردد در كتاب انجيل نام دجال نيز به ميان آمده است از آيات انجيل استفاده مي‌شود كه دجال به معناي دروغگو و گمراه كننده است و چنين استفاده مي‌شود كه داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بين نصاري شايع بوده و در انتظار خروجش بوده‌اند در اسلام نيز سخن از دجال به ميان آمده است و رواياتي در اين موضوع از فريقين (سني وشيعه) وارد شده است، كه روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود مي‌باشد و اكثر روايات شيعه نيز در اين موضوع برگرفته شده از منابع حديثي اهل سنت مي‌باشد.

 

 

[ 19 / 10 / 1393 ] [ 18 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1842 ] [ نظرات () ]
اگر بــــگویم ظــــهور اتفـــاق افتـــــاده چه؟

حجت الاسلام حسین نژاد

اوائل روزهای سال 1380 با جمعی از دوستـــان عازم شهر مقدس قـــم شدیم در ایام حضور در قم با محقق بزرگواری آشنا شدیم که در مورد ظهور و نشانه های آن تحقیقات گسترده ای انجام داده بود و با استدلالهای روائی جالب معتقد بود که ظهور بسیار نزدیک است.روزی همراه با ایشان به محضر علامه حسن زاده آملی رفتیم و دوست بنده به تفضیل در مورد عقاید خود صحبت کردن.
حضرت علامه به سخنان ایشان گوش دادندهمه دوستان حاضر در جلسه لحظه شماری میکردند تا عکس العمل علامه حسن زاده را در قبال مسائل مطرح شده مشاهده کننداستاد لحظه ای تامل کردند و سپس با خنده شیرین و معنا داری به جمع نگاه کرده و با آن لهجه شیرین فرمودند


اگر بــــگویم ظــــهور اتفـــاق افتـــــاده چه؟

 

ادامه مطلب

[ 17 / 10 / 1393 ] [ 17 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1450 ] [ نظرات () ]
شرایط ظهور

 اشراط الساعه

 «اشراط» (جمع «شَرَط») به معناي علامت است. بنابراين «اشراط الساعة» به معناي نشانه‏هاي نزديک شدن قيامت است. [1] اين اصطلاح بر مجموع حوادثي اطلاق مي‏شود که پيش از واقعه عظيم قيامت، اتفاق خواهد افتاد.
تعبير «اَشْراطُ السَّاعَة» تنها يک بار در قرآن کريم به کار رفته است:
«فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّي لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ»؛ [2] «آيا آنها جز اين انتظاري دارند که قيامت ناگهان بر پا شود؛ [آن گاه ايمان آورند] در حالي که هم اکنون نشانه‏هاي آن آمده است، اما هنگامي که بيايد تذکر و ايمان آنها سودي نخواهد داشت».

 يکي از حوادث مهمي که در آستانه قيامت رخ خواهد داد و مورد اتفاق شيعه و اهل سنّت است، ظهور مردي از خاندان پيامبر اکرم ‏صلي الله عليه وآله مي‏باشد.
شيعه معتقد است:
او فرزند امام حسن عسکري‏ عليه السلام است که در سال 255 ق. متولد شده و هم‏اکنون به قدرت الهي زنده است. هر گاه خداوند اراده کند، او پرچم قيام را بر دوش خواهد گرفت و تا او نيايد و حکومت عدل را در گيتي برپاي ندارد، عمر جهان به سر نمي‏رسد و قيامت بر پا نمي‏گردد.
به نظر مي‏رسد روايات بيانگر نشانه‏ هاي ظهور و روايات حکايتگر نشانه‏ هاي برپايي قيامت، در هم آميخته شده باشند.

 

                                                                     

نشانه های ظهور

پيامبر گرامي اسلام مي‏فرمايد:
«عَشرٌ قَبْلَ السَّاعَةِ لابُدَّ مِنْها السُّفيَانِيُّ وَالدَّجّالُ وَالدُّخانُ وَالدّابَّةُ وَخُروُجُ القائِمِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَنُزُولُ عِيسي عليه السلام وَخَسْفٌ بِالْمَشرِقِ وَخَسْفٌ بِجَزيرَةِ العَرَبِ وَنَارٌ تَخْرُجُ مِنْ عَدَن تَسُوقُ النّاسَ اِلَي المَحْشَرِ»؛ [4]
«ده چيز، پيش از برپايي قيامت، به ناگزير رخ خواهد داد: خروج سفياني و دجّال، پيدا شدن دود و جنبنده، خروج قائم، طلوع خورشيد از مغرب آن، فرود آمدن حضرت عيسي‏ عليه السلام از آسمان، فرو رفتن [در زمين] در ناحيه مشرق و فرو رفتن در منطقه جزيرةالعرب و آتشي که از انتهاي عدن بر مي‏خيزد و مردمان را به سوي صحراي محشر مي‏کشاند».
بر اين اساس، همه نشانه‏ هاي ظهور، به گونه‏ اي نشانه‏ هاي قيامت هم هستند؛ ولي همه نشانه‏ هاي قيامت، نمي‏توانند نشانه‏ هاي ظهور باشند؛ زيرا ممکن است، برخي از آنها پس از ظهور حضرت مهدي‏ عليه السلام واقع شوند.

 

                                                             

يکي از مشورترين و جامع‏ترين احاديث در اين زمينه، حديثي است که ابن عباس از پيغمبر گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله در داستان حجةالوداع نقل کرده و حاوي نکات ارزشمند فراواني است. او مي‏گويد:

«ما با پيامبر اسلام‏صلي الله عليه وآله در «حجةالوداع» بوديم، حضرت حلقه در خانه کعبه را گرفت و رو به ما کرد و فرمود: آيا شما را از «اَشْراطُ السَّاعة» آگاه کنم و سلمان - که در آن روز از همه به پيامبرصلي الله عليه وآله نزديک‏تر بود - عرض کرد: آري اي رسول خدا!
فرمود: از نشانه ‏هاي قيامت تضييع نماز، پيروي از شهوات، تمايل به هواپرستي، گرامي داشتن ثروتمندان و فروختن دين به دنيا است. در اين هنگام است که قلب مؤمن در درونش آب مي‏شود - آن چنان که نمک در آب [ذوب مي‏شود] - از اين همه زشتي‏ها که مي‏بيند و توانايي بر تغيير آن ندارد.


سلمان گفت: اي رسول خدا! آيا چنين امري واقع مي‏شود؟
فرمود: آري، سوگند به آن کس که جانم به دست اوست! در آن زمان، زمامداراني ظالم، وزرايي فاسق، کارشناساني ستمگر، و امنايي خائن بر مردم حکومت مي‏کنند.


سلمان پرسيد: اي رسول خدا! آيا اين امر واقع مي‏شود؟
فرمود: آري سوگند به آن کس که جانم در دست اوست! در آن هنگام زشتي‏ها، زيبا و زيبايي‏ها، زشت مي‏شود. امانت به خيانتکار سپرده مي‏شود و امانتدار خيانت مي‏کند. دروغگو را تصديق و راستگو را تکذيب مي‏کنند.


سلمان پرسيد: اي رسول خدا! آيا چنين چيزي واقع مي‏شود؟!
فرمود: آري، سوگند به کسي که جانم در دست اوست! در آن روز حکومت به دست زنان، و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منبرها مي‏نشينند و دروغ، «ظرافت» و زکات «غرامت» و بيت‏المال «غنيمت» محسوب مي‏شود.
مردم به پدر و مادر [خود] بدي مي‏کنند و به دوستانشان نيکي و ستاره دنباله‏ دار در آسمان ظاهر مي‏شود.

ادامه مطلب

[ 24 / 8 / 1393 ] [ 21 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1434 ] [ نظرات () ]
آخرین مطالب
فطرس (1395/02/22 )
مولا (1394/11/20 )
یا... (1394/11/05 )
ای مسیح من... (1394/10/21 )
کبوترانه (1394/10/13 )
صفحات وب